طهطه، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

( طاهاجون .نفس دل مامان وبابا ) nahalakema

شبهای رمضان

سلام پسرم طاها جان, وقتی میام سر کار و مشغول کار میشم دلم میخواد زودی برگردم خونه و بعد از اینکه افطاری کردیم مثل هر شب بری اسباب بازیهات رو بیاری و تا دیر وقت با هم بازی کنیم عزیزم با اینکه خیلی خسته هستم , طاها قول بده وقتی بزرگ شدی و من و مامانت پیر شدیم تو هم کمی واسه ما وقت بزاری و یه جورایی سرمون رو گرم و مشغول کنی پسرم . طاها تا وقتی خودت پدر نشی نمی فهمی من چی میگم و لی امیدوارم وقتی هم شدی هر کاری از دستت برمیاد برای پدر و مادرت انجام بدی , تمام دنیای یک پدر و مادر فقط فرزند اونهاست. همه خستگی من وقتی میره که میام خونه و تو با همون قدت همه تلاشت رو میکنی تا در رو واسم باز کنی و با دیدن من کلی ذوق میکنی و جون میدونی میخورمت سریع فر...
27 تير 1392

یک روز تو باغ باباحسین به روایت تصویر

یکی بود یکی نبود زیر این آسمون آبی پسرم ،شما  یک بابابزرگ مومن ومهربون داری که تو ولایت خودشون از احترام خاصی برخوردارن  روزجمعه 31 خرداد همه مون توی خونه باغ باباحسین دعوت بودیم  باباحسین این مرد خدا با کمک عموها  خونه باغ رو که دقیقا روی یک تپه ی بلند بالاست درستش کردن وتابستون که میشه دیگه همه مون میریم اون بالا وبهت بگم که راهش کمی هم سخته ولی به عشق بودن دور هم اون راه برامون آسون میشه وشما پسرم یاد بگیر که بعد از این که دیگه از بغلمون بیای پایین .خودت باید این راه را بری مواظب باش  حالا به روایت تصویر اون خاطرات رو برات زنده نگه میدارم    این نمای خونه باغ باباحسینه  ...
2 تير 1392
1